الا بذکرالله تطمئن القلوب
الا بذکرالله تطمئن القلوب

الا بذکرالله تطمئن القلوب

حرفهایم...

در

در
باز و بسته شد
باز ...
شوخی اش گرفته
ادای ، آمدنت را در می اورد
می داند...
تو بیایی
در "'" وا "'" میشود…
تو بروی
در "''بسته"'" میشود…
عجیب است
میبینی!!!
از این ( وا) و (بسته) شدن ها...
در هم """وابسته"""
تو و آمدنت

میشود 

دخترک


جسارت میخواهد

نزدیک شدن به افکاردختری که

روزها

مردانه بازندگی می جنگد

اماشبها...

بالشش از هق هق های دخترانه خیس است.

پیرمرد


اتوبوس در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت.

نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.
ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.
پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:
مثل این که شما گل رز دوست دارید .فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم.
دختر جوان خیلی خوشحال شده بود .
دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کناری شد..

وجود خدا


به این میگن تبلیغ خداپرستی

درباره این عکس گفته شده که توی نشریات خارجی جاپ شده بود و خیلی مورد استقبال قرار گرفته بوده، مکالمه ی دو جنین:

ترجمه متن :

- داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟
آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟

- نه من یک روشنفکرم، به این اراجیف اعتقادی ندارم
مگه تو تا حالا مامانو دیدی؟

بتو میرسم

دلم دیگر به زندگی گرم نیست
مادر می‌گوید : باید کمی به خودت برسی !

اما چگونه ؟ وقتی از هر طرف میروم به تو می‌رسم ؟!

بهشت

این چه حرفیست که در عالــــم بالاست بهشت
هر کجا وقت خـوش افتـاد همانجــــاست بهشت
دورخ از تیـــــــــرگی بخـــــت درون تــــــــــــو بــود

گر درون تیـــــره نباشـــــد همه دنیاست بهشت!...

موهایم

جلوی آینه

سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم

اولی

این جا...

دومی

این جا...

و "سومی"

همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:

.

...من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن...

شکر..


خدایـــــــــــــا***

بابت هرشبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم

 
منو ببخش