الا بذکرالله تطمئن القلوب
الا بذکرالله تطمئن القلوب

الا بذکرالله تطمئن القلوب

حرفهایم...

شهید


پیرزن طلاهایش را برای کمک به جبهه داد و از اتاق خارج شد؛

جوانی صدا زد : حاج خانم؛ رسیدِ طلاهاتون ...!

پیرزن گفت : من برای دو پسر شهیدم هم رسید نگرفتم …

نظرات 1 + ارسال نظر
نادرحبیب الهی چهارشنبه 10 مهر 1392 ساعت 14:50 http://rishsefeid.blogsky.com

بسیاربسیارزیبا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.