مـــجنون شــدم که
راهی صــحرا کنی مــرا
قــطره شــدم که راهی دریــا کنی مــرا...
حالا که فـکــر آخــرتم را نمی کنــم
حـق میدهــم که بنــده ی دنــیا کنی
مــرا...
آقــا...برای تو نــه! برای خودم بد
است!
که هر هــفته در گنــاه تماشــا کنی
مــرا...
من گم شدم،تـو آیـــنه ای گم نمی شوی
وقتش شده بیــایی و پــیدا کنی مــرا...
ایــن بــار با نــگاه کریــمانه ات
ببــین
شاید غلام خانه ی
"زهـــــــرا"کنی مــرا