بسیار زیبا از مرحوم حسین پناهی
می خواهم
برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشــق،
تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین
نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
...
بدتـرین
دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
.
تنــها
دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی
که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای
خداحافـظ، تا فردا بود
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی؟
گفت:
از حماقت ، انسانها تکه نانی در میاورم...
اینها
از منی که در امروزم مانده ام
فردایشان
را میخواهند
...!!!
... السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا..
بگذار هر کسی هر چه دوست دارد بگوید..
مهم اینست که تو دردانه ی منی..
و من از تمام خوبی های دنیا فقط و فقط تو را میخواهم..♥
گر چه نه اسمت کنار اسم من..
نه سقفت هم سقف من ...
نه دستت در دست من است
کسی چه میداند...
من...
امروز...
چندبار فرو ریختم...
چندبار دلتنگ شدم...
از دیدن کسی که...
فقط پیراهنش شبیه تو بود
. .. ....
یا ثامن الحجج دل
من وا نمیشود ..!
خیلی تلاش کردهام، اما نمیشود ..!
نازم به شاعرت که چه زیبا سروده
است:
وقتی دل شکسته مداوا نمیشود ..!
دستت بزن به دامن سلطان که هر جواب
از او شنیده میشود الّا، « نمیشود » ..!
حالا من شکسته دل خسته ی غریب رو
کردهام به سوی تو آقا، نمیشود؟
مگذار که از دست بروم عزیز دلم ...
من امیدم به توست ...
برای دلم "امن یجیب" بخوان ...
امن یجیب بخوان تا آرام شود این مضطر ...
دیدن عکست تمام سهم
من است
از " تـــو "
ان را هم جیره بندی کرده ام
تا مبادا
توقعش زیاد شود
دِل اســت دیـــگر ...
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد
...
مـــجنون شــدم که
راهی صــحرا کنی مــرا
قــطره شــدم که راهی دریــا کنی مــرا...
حالا که فـکــر آخــرتم را نمی کنــم
حـق میدهــم که بنــده ی دنــیا کنی
مــرا...
آقــا...برای تو نــه! برای خودم بد
است!
که هر هــفته در گنــاه تماشــا کنی
مــرا...
من گم شدم،تـو آیـــنه ای گم نمی شوی
وقتش شده بیــایی و پــیدا کنی مــرا...
ایــن بــار با نــگاه کریــمانه ات
ببــین
شاید غلام خانه ی
"زهـــــــرا"کنی مــرا